غزلي از كاظم رستمي: آيات را ديديد و دم از حرف بستيد/ گيرم نه مولان كريد آخر چه هستيد؟/ چون كودكان سرگرم بازي با ظهوريد/ ديوانگان، ظهر حضورش را شكستيد - ابوالفضل صياد

آيات دين، بحرين را در خون كشيدند/ در چنگ مار منحرف زهري و مستيد / اينان كه در ساحل به خون آتش گرفتند/ ناموس دين احمدند اما نشستيد!؟

آخر كم از زن‌هاي با غيرت نمانيد/ پيوند با حيدر چرا كم كم گسستيد؟ / سرگرم بازي با جهولان چموشيد/ گويا كه از بند فريب آخر نرستيد

آيات، ما شرمنده از مادر نشستيم/ آتشفشفان خون شديم از غم شكستيم / اما قسم بر خون كه فريادت نميرد/ شمشير خشم و خون بر اين آيينه بستيم

اي آل صهيون اي يهود دين احمد/ ما شيعه خيبرگشاي شرزه هستيم / لبنان نديديد اي شيوخ فتنه نجد/ در سي و سه چون هيبت شارون شكستيم؟

ديري نخواهد بود روزي كه شما را / بند از نفس چون سگ به دار از هم گسستيم

شادي روح اين شهيده بزرگوار و همه شهداي بحرين صلوات بفرستين

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلك آل سعود و آل خليفه

اللهم أهلك آل سعود و آل خليفه

روحش شاد

اللهم أهلك آل سعود و آل خليفه

فحش نه بلكه لعنتو نفرين!!!

اي شاعر زخم هاي ممتد ... آيات/ وي از همه شاعران سرآمد... آيات/ ايام عزاي فاطمه نزديک است/ پهلوي تو هم شکسته شايد... آيات!

اللهم صل علي محمد و آل محمد وعجل فرجهم وأهلك اعدائهم

.. و أهلك أعدائهم..

خدا لعنت كنه دشمنان اسلام را

اللهم أهلك آل سعود و آل خليفه

http://s1.picofile.com/file/6567476856/Ayat_Alkormozi.3gp.html شعر خواني خواهر شهيده در ميدان لولو!

ممنونم آقاي آيتي بسيار زيبا بود

آيات، ما شرمنده از مادر نشستيم/ آتشفشفان خون شديم از غم شكستيم / اما قسم بر خون كه فريادت نميرد/ شمشير خشم و خون بر اين آيينه بستيم

پهلوي تو هم شكسته شايد . . .آيات

پيام