پيام
*ميثم*
93/10/29
ابوالفضل صياد
حاصل و خلاصهي حرف من اين است که احساس ميکنم اين جبهه، دچار آفتِ سايش شده است.خودِ بنده ميخواهم به چند عامل که حقّاً و حقيقتاً باعث سايش در اين جبهه شده است، اشاره کنم.
ابوالفضل صياد
يکي از عوامل سايش در جبههي خودي، اين است که مسؤولينِ خودىِ فرهنگ، مانند وزارت ارشاد و بعضي دستگاههاي ديگر، به آن کم توجّهي کردند.
ابوالفضل صياد
اما عامل ديگر، خودباختگىِ عناصر جبههي خودي، در مقابل شخصيّتهاي جبههي دشمن، به خاطر احساسِ برترىِ صنفىِ آن شخصيّتها بر اين عناصر بود. اين حقيقت قابل انکار نيست.
ابوالفضل صياد
عامل ديگر اين است که در جبههي خودي، بعضاً به دلايلي، در پايبندي نظام به حرفها و آرمانهاي خودش، ترديد شد. اگر بخواهيم مثال کاملاً واضحي بزنيم - و البته در خصوص اين مثال، عاملي هم وجود داشت که مشکل را تا حدودي برطرف ميکرد - مسألهي قبول قطعنامهي 598 و پايان جنگ بود که عدّهاي را مردّد کرد. منتها گفتم: در آن قضيه، عاملي وجود داشت که همان وجود امام بود. چون امام کُر بود موردترديدقرارنميگرفت
ابوالفضل صياد
يک عامل ديگر از عوامل هزم جبههي خودي و سايش آن، کشيدهشدنِ پاىِ عناصرِ اين جبهه به دعواهاي خطّي است که در برههاي از زمان، در اين کشور واقعاً فاجعه آفريد. ناگهان بين سياسيّون، نمايندگان مجلس و برخي ديگر از مسؤولين، دعواهايي بروز کرد که اصل آن دعواها، موجّه نبود. هر دو خط، بلاشک، در حدّي جرم داشتند