کُرسی زمستانی
چقدر پای همین وعده ی تو پیرشدند
جگر "مادر ها " موی سر "بابا ها "
سیزده قرنِ گذشته همه اش فردا بود
پس چه شد آمدنِ آن نفر ِ فردا ها
سیزده قرن، نفسهایِ زمین پرشده از ...
"پسر فاطمه"ها ای "پسر زهرا "ها
سیزده قرن، تو آنجایی و ما اینجائیم
چه کنم راه به آنجا ببرند اینجاها
خُب بگوئید بمیرید اگر قسمت نیست
دیدن یک نفر از ... یک نفر از آقاها
باز کُرسی زمستانی ما گرم نشد
بازهم سرد گذشتند ، شب یلداها
علیرضا قزوه
هلال محرم شد پیدا تسلیت تسلیت یا زهرا
باز هم در عرش همهمه ملائک به گوش میرسد ، زمینیان را چه شده ؟ لرزه بر اندام زمین افتاده ، صدایی جانسوز به گوش میرسد ، آری صدا را میشناسم ، این نغمه هر سال دلم را از جا میکند و دریای چشمانم را بر روی صورتم جاری میکند...
از عرش از میان حسینیه ی خدا آید صدای ناله و حی علی العزا
وقتی برای غربت فرزند فاطمه زهرا گریه میکنید، برای گشایش گره های ظهور منتقم خون ثارالله هم دعا کنید